BANDIT درباره وبلاگ ![]() سلام به وبلاگ من خوش اومدید لطفا تو نظر سنجی شرکت کنید و اگه تونستید یه نظر کوچیک هم بذارید و اگر مایل به تبادل لینک هستید منو لینک کنید بعد از طریق تبادل لینک هوشمند خودتون رو تو وبلاگم لینک کنید و اگر سوالی در باره حیوونا دارین بپرسین حتماً جواب میدم و می تونید با عضو شدن تو وبلاگ مطالبی که دوست دارین به ما ارسال کنید تا با نام خودتون نمایش داده شه آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ نويسندگان یک شنبه 29 خرداد 1390برچسب:, :: 13:49 :: نويسنده : DANIEL
نیمه های شب صدای عجیبی خوابش را به هم زد با شگفتی نیم خیز شد و نشست سکوت مطلق صحرا به او امکان می داد تا تشخیص بدهد که آوای زیر و بمی که یکنواخت تکرار میشد صدای تنفس حیوان خفته ای است وحشت عمیقی به علت تاریکی محض سکوت و خیالات و تصورات میان خواب و بیداری قلبش را می فشرد و هنگامی که در اعماق تاریکی متوجه دو نقطه براق زرد رنگ شد به خوبی حس کرد که موهای تنش سیخ شده اند در آغاز فکر کرد که این دو نقطه براق زرد انعکاس نور مردمک چشم خودش است اما وقتی که چشمانش به تاریکی عادت کرد کم کم توانست آنچه را که در غار و در اطرافش بود تشخیص بدهد دانست که در دو قدمی محلی دراز کشیده که حیوانی بزرگ آرمیده است از خود پرسید شیر ببر یا سوسمار ؟... ادامه مطلب ... یک شنبه 29 خرداد 1390برچسب:, :: 13:42 :: نويسنده : DANIEL
جورج موجودی عظیم الجثه بود که پوشش سفید- نقره ای او شکوه خاصی به او می بخشید او چیزی کمتر از دو برابر جفتش وزن داشت البته وزن اضافی برای تحکیم فضای فرمانر وارانه ی او در اطرافش لازم بود جورج جانور پر ابهتی بود با بزرگی و متانتی خدشه ناپذیر با وجود این هیچگاه نمی توانست از امور زندگی خانواده کنار باشد او خطا ها آگاهی داشت و همیشه به فکر افراد بود و سرانجام پدری بود که تصویر رویایی آن در کتابهایی که درباره ی خوشبختی خانواده ی انسانی نگارش یافته مجسم شده است اما این تصویر به ندرت در میان انسانها ظاهر می شود خلاصه جورجو پدری بود که در معنای انسانی آن هر پسری را آرزوی داشتن چنین پدری است
ادامه مطلب ...
صفحه قبل 1 صفحه بعد
پيوندها
|
||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
![]() |